بدون عنوان
سلام عشقک مامان نمیدونم چرا اینقدر زمستون امسال واسم طاقت فرسا شده ، احساس میکنم خودمم مثل زمستون بی رنگ و سرد شدم من همیشه عاشقه این فصل بودم ولی حالا یه جورایی اصلا دوسش ندارم عزیزکم بدون تو همه فصل ها واسه من زمستونه کاش میومدیو زندگیمون واسه همیشه بهار میشودو بهار میموند عسلکم این روزا خیییییلی بیقرارتم ، مثل اینکه حالا حالاها قصد اومدن نداری ، از یه طرف این پایان نامه و امتحانات پایان ترم و از طرف دیگه هم نبود تو و بهونه هام داره بابایی رو اذیت میکنه هر چند که از بس مهربونه چیزی نمیگه ولی تو چشاش اینارو میخونم عروسک قشنگم کاش زود میومدی و منو بابایی رو خوشحال میکردی ، کاش میومدی و خونه پر میشد از صدای...
نویسنده :
مامان راضیه
20:54